ساعت شش صبح با همراهی همسر و دخترم برای چک آپ دوره ای به آزمایشگاه رفتیم. بعد از طی مراحل اداری و خون گیری ساعت هفت کارمان تمام شد. به طرف منزل حرکت کردیم. بهین راه تلفنی با سعید هماهنگ کردم که ساعت هشت سر قرار همه روزه حاضر باشد. ساعت هفت و نیم منزل بودیم. بعد از صرف صبحانه وسایلم را جمع کردم سر قرار حاضر شدم. سعید آمد سوار شدم. سعید گفت که آقای شمشکی بعداً به شورا می آید. ساعت نه صبح به شورا رسیدیم. بعد از سلام و احوالپرسی با کارکنان به اتاق کارم رفتم. آخرین کنترل ها را بر روی اسناد مالی سال نود و پنج شورا انجام دادم تا برای فردا که حسابرسان طرف قرارداد برای آخرین مرحله ی حسابرسی می آیند آماده باشد. حاج احمد ساعت ده به شورا آمد. حاج محمد نیز چند دقیقه بعد به شورا آمد. حاج حمزه نیز از ساعت هشت و نیم در شورا بود. وقتی آقای شمشکی آمد
جلسه ی رسمی شورا را شروع کردیم. چند لایحه ی شهرداری مطرح شد. بعد از بررسی و تبادل نظر همه ی آن ها به تصویب رسید. بعد از پایان جلسه مهندس حمزه به شورا آمد نزدیک به نیم ساعت در ارتباط با فعالیت و مسایل نظام مهندسی با هم گفتگو کردیم. بعد از صرف ناهار و اقامه ی نماز همگی به شهرداری رفتیم یک جلسه ی توجیهی برای آخرین تغییرات طرح هادی شهر با حضور دکتر تاجیک و مهندس محمد بلوکات مورد بررسی و تبادل نظر قرار گرفت، تشکیل شد. قرار شد به تعداد اعضای شورا نقشه به صورت فلت چاپ شده و تا روز شنبه مورد بررسی قرار گرفته و در روز شنبه در جلسه ای مشترک آخرین هماهنگی انجام گرفته و به کار گروه پیشنهاد شود. با پایان جلسه به شورا برگشتیم.
ساعت چهار و نیم من و آقای شمشکی و سعید به طرف تهران حرکت کردیم. ساعت شش به منزل رسیدیم. بعد از استراحتی کوتاه برای خرید از منزل خارج شدم. روز جمعه ناهار میزبان کل خانواده هستم. مواد و وسایل لازم را خریداری نموده و به منزل برگشتم. بعضی از مواد نیاز به آماده سازی داشت. بعد از شام و اقامه ی نماز و انتشار گزارش روزانه مشغول آماده سازی شدم. کارم تا نیمه شب طول کشید. نتوانستم یادداشت روزانه را تایپ و بارگزاری کنم. با تاخیر بیست ساعته این یادداشت منتشر شد.