دو روز پیش در مسابقات انتخابی جام جهانی تیم ملی فوتبال کشورمان به تیم ملی عراق باخت. بعد از هفت سال که تیم فوتبال کشورمان به هیچ کشور عربی نباخت در طول کمتر از یک ماه دو باخت حاصل کار کادر جدید هدایت تیم ملی بود. نزدیک به هشت سال هست که در رنکینگ جهانی فیفا جایگاه نخست آسیا را داریم که صد البته در اعلام رنکینگ جدید به احتمال بسیار زیاد این جایگاه را نیز از دست خواهیم داد. با این مقدمه به اصل موضوع می پردازم.
در کشور فرضی الف روزی روزگاری یک مربی خارجی آمد و تیم فوتبال آن کشور را متحول کرد. بازیکن سالاری را از بین برد، باشگاه سالاری را حذف کرد. نظم را حاکم کرد، با برنامه ریزی دقیق دو بار تیم را به جام جهانی برد. یک زمان مسئول ورزش کشور عوض شد. نفر جدید طرفدار یکی از باشگاه ها بود. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که سرمربی تیم ملی با سرمربی این تیم باشگاهی دچار تعارض شد و هر روز در فضای مجازی و مطبوعاتی با هم درگیر بودند. طرفداران تیم باشگاه نیز به طرفداری از باشگاه با سرمربی تیم ملی درافتادند. مدیر ورزشی کشور نیز که طرفدار باشگاه بود به طرق مختلف با سرمربی تیم ملی سرناسازگاری گذاشت. مسابقات قاره ی شروع شد. شاید قابل باور نباشد ولی بعضی از طرفداران تیم باشگاهی آرزوی عدم موفقیت تیم ملی را داشتند، چون در اثر نتیجه نگرفتن سرمربی تیم ملی برکنار می شد. همین اتفاق افتاد و سرمربی تیم ملی برکنارشد.
حالا بعد از باخت به تیم ب باخت بعدی نیز حاصل شد. پرسش اصلی این هست چرا همیشه نفع شخصی، گروهی، حزبی و جناحی بر نفع ملی چربش دارد؟ کاش این موضوع در فوتبال و ورزش ختم می شد. متاسفانه در همه ی شئون کشور این موضوع به چشم می خورد. و صد البته مردم تاوان این سیاست های غلط را می دهند. به امید روزی که همه ی افراد مملکت خطوط قرمز ملی را رعایت کنند.